Web Analytics Made Easy - Statcounter

احمدرضا اسعدی بازیگر باسابقه سینما و تلویزیون در گفتگو با خبرنگار مهر درباره فعالیت‌های اخیر خود در عرصه بازیگری توضیح داد: مدتی است که وضعیت ساخت فیلم و سریال مانند دیگر مشاغل و متأثر از وضعیت اقتصادی، دچار یک نابسمانی شده است. بسیاری از پروژه‌هایی که شاید حتی از سال گذشته برای آن‌ها قرار و قرارداد هم داشتیم، نتوانستند به مرحله تولید برسند.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

حتی برای یک پروژه تست لباس هم انجام شد اما تماس گرفتند و گفتند با این وضعیت نمی‌خواهیم شما اذیت شوید و کار منتفی شد.

وی افزود: من اساساً با جوان‌تر و به‌خصوص در فیلم‌های کوتاه همکاری و الفت بیشتری دارم. فیلم‌های کوتاه برای من مانند شعرهای تک‌بیتی و رباعی، حائز ارزش و اهمیت هستند. این به معنای آن نیست که فیلم بلند این ارزش را ندارد اما حرفم این است که نباید فیلم کوتاه را به دلیل تایم کوتاه‌ترش بی‌ارزش بدانیم. این یک نگاه ناشیانه به سینماست. طی چهل سال گذشته من همواره عشقم کتاب و کتاب‌خوانی بوده است و برهمین اساس می‌گویم در صنایع ادبی هم گاهی شاهدیم که یک تک‌بیت و یا یک رباعی و دوبیتی، می‌تواند پهلو به پهلوی یک قصیده، مثنوی و یا غزل بزند. فیلم کوتاه هم همین طور است.

این بازیگر ادامه داد: من در حال حاضر در کنار خانواده‌ام در گرگان ساکن هستم و اگر پروژه‌ای باشد برای کار به تهران می‌آیم و برمی‌گردم. اخیراً هم برای یک کار ۱۰۰ ثانیه‌ای دوستان لطف داشتند و از من دعوت به همکاری کردند. برای همان کار به تازگی تهران بودم.

وقتی شرایط اقتصادی به سمت دره می‌رود!

اسعدی در توضیح نابسانی موجود در فرآیند تولید فیلم‌ها و سریال‌ها گفت: وقتی شرایط آب‌وهوایی برفی و بورانی و طوفانی می‌شود، طبیعتاً شما باید لباس مناسب بپوشید تا آسیب نبینید اما جز در موارد اضطراری ترجیح می‌دهید. امروز شرایط اقتصادی به‌گونه‌ای است که همه ما شاهد این نابسانی در قیمت‌ها هستیم. قیمت‌ها به نظر من بالا نمی‌رود بلکه به سمت دره می‌رود! این یعنی اشکال و ایراد و مشخص است که در این وضعیت جامعه شرایط معیشتی مناسبی ندارد. وقتی معیشت خوبی نداشته باشیم، بدیهی است که حال خوبی هم نخواهیم داشت. کانون خانواده و جمع عزیزان ما هم تحت تأثیر این شرایط قرار می‌گیرد.

وی ادامه داد: از این منظر شاهد هوای ناخوش در شرایط اقتصادی کشور هستیم و همه داریم آن را می‌بینیم. بازتاب این شرایط هم در همه جا مشهود است و طبیعتاً فعالیت‌های هنری در تئاتر، سینما و تلویزیون هم از این قاعده مستثنی نیست. اساساً ما با یک هوای آلوده مواجهیم که همه چیز را تحت تأثیر قرار می‌دهد.

سال‌هاست که دل‌بستگی به کتاب و کتاب‌خوانی دارم و در همین راستا هم در قالب کارگاه‌های آموزشی معمولاً با خانواده‌ها در ارتباط هستم. به‌خصوص برای خانواده‌های جوان‌تر و یا کودکان در شهر گرگان دوره‌هایی را برای آشنایی با کتاب برگزار می‌کنم

این بازیگر باسابقه درباره فعالیت‌های دیگر خود در دوران کم‌کاری در عرصه بازیگری هم گفت: من سال‌هاست که دل‌بستگی به کتاب و کتاب‌خوانی دارم و در همین راستا هم در قالب کارگاه‌های آموزشی معمولاً با خانواده‌ها در ارتباط هستم. به‌خصوص برای خانواده‌های جوان‌تر و یا کودکان در شهر گرگان دوره‌هایی را برای آشنایی با کتاب برگزار می‌کنم. البته اینکه همکاران و اساتید من در عرصه بازیگری این روزها بی‌کار هستند برای‌م بسیار جای تأسف دارد. این بیکاری لطمه‌های شدیدی به همراه دارد.

اسعدی گفت: بیکاری هم به لحاظ روحی فرد را اذیت می‌کند و هم از نظر معیشتی فشارهایی را به همراه می‌اورد. این یک آسیب و درد است. هنرمندان هم جزئی از جامعه ایران به حساب می‌آیند و جدای از دیگران نیستند. این وضعیت بحرانی معیشت هم دامن‌گیر همه اقشار جامعه ماست.

وی با اشاره به علاقه‌مندی‌هایش برای کار هنری گفت: من بسیار علاقه‌مندم که برای کودکان و نوجوانان کار کنم. سال‌ها در این حوزه کار کرده‌ام و در مهدکودک حضور داشتم. بخشی از بهترین کارهایی که در سینما و تلویزیون داشته‌ام هم مربوط به همین حوزه است. اگر بخواهیم آماری بگویم، ۱۷ فیلم سینمایی و ۲۷ سریال برای کودکان و نوجوانان کار کرده‌ام که کارهای شاخص کارنامه‌ام بوده‌اند. اگر دو کار همزمان به من پیشنهاد شود که یکی از آن‌ها کار کودک باشد، حتماً اولویت انتخابم همان خواهد بود.

شعری که جمشید مشایخی با آن بغض می‌کرد

اسعدی در پاسخ به اینکه آیا در دوره‌های کم‌کاری‌اش دل‌تنگ حضور در فیلم‌ها و سریال‌ها نمی‌شود، گفت: در پاسخ می‌خواهم یک بیت شعر برای‌تان بخوانم. خدا رحمت کند استاد مشایخی را که هر بار این شعر را می‌خواندم بغض می‌کرد. «اگر غفلت نهان در سنگ خارا می‌کند ما را / جوانمردست درد عشق، پیدا می‌کند ما را» واقعیت این است که ماجرای هنر برای ما، والاتر از یک کسب و کار است. کار در این حوزه برای ما از جنس عشق است. بالغ‌بر ۵۰ سال در حوزه توفیق شاگردی داشته‌ام و هنوز هم خودم را یک هنرجو می‌دانم. طبیعی است که در این شرایط دل‌تنگ شویم. چیزی از جنس دل‌تنگی عاشق برای معشوق است.

در ایران همواره هنرهای فردی موفق‌تر از هنرهای جمعی بوده‌اند. هرچند این امکان وجود ندارد اما اگر قرار باشد به سال ۴۷ که کار در تئاتر را آغاز کردم، بازگردم و بگویند حالا در سن ۱۵ سالگی کدام هنر را برای فعالیت انتخاب می‌کنی؟ حتماً سراغ یک هنر فردی می‌روم

وی ادامه داد: همان‌گونه که گفته‌اند روزی مقسم است، به عمل حلال یا حرام می‌شود. همه کارها و مشاغل شریف هستند. هنر اما یک ساحت قدسی دارد. در فرهنگ عامه هم وقتی می‌خواهند از اوج مشاغل مختلف بگویند می‌گویند هنر آشپزی و یا هنر تجارت. از اصطلاح علم استفاده نمی‌کنند و می‌گویند هنر. این نشان می‌دهد که واژه هنر چه جایگاهی در نگاه مردم دارد. به قول حضرت افلاطون هر چیزی که خوب است اندازه دارد و هر آنچه هم که اندازه دارد، خوب است. کار هنر همین «به اندازه بودن همه چیز» است.

اسعدی درباره وضعیت دستمزد بازیگران پیشکسوت در پروژه‌های سینمایی و تلویزیونی هم گفت: در ایران همواره هنرهای فردی موفق‌تر از هنرهای جمعی بوده‌اند. هرچند این امکان وجود ندارد اما اگر قرار باشد به سال ۴۷ که کار در تئاتر را آغاز کردم، بازگردم و بگویند حالا در سن ۱۵ سالگی کدام هنر را برای فعالیت انتخاب می‌کنی؟ حتماً سراغ یک هنر فردی می‌روم. یا ساز یا نقاشی یا هر هنر فردی دیگر. هنرهای جمعی متأسفانه همواره مورد کم‌لطفی قرار دارند. این موضوع هم مربوط به طول تاریخ است و محدود به یک دوره خاص نمی‌شود. اصلاً در این زمینه نگاه سیاسی ندارم اما معتقدم هنر نمایش همواره گزنده است و به همین دلیل برای خیلی از اصحاب قدرت در طول تاریخ، تئاتر خط قرمز بوده است.

وی افزود: من واقعاً پای هنرمندان جوانی را می‌بوسم که در این شرایط سخت اقتصادی همچنان کار هنری می‌کنند. من خودم چند سال است کار تئاتر نکرده‌ام هر کس هم دعوت کند با سر می‌دوم اما معیشت خانواده‌ام را چه کنم؟ در جایی با دختر نوجوان من مصاحبه کردند و پرسیدند آیا راضی هستی که پدرت بازیگر است؟ دخترم گفت نه! وقتی پرسیدند چرا گفت برای اینکه ما گرسنه‌ایم! وضع زندگی ما این است. من سال‌ها کتاب‌دار بوده‌ام و با جان و دل هم کار کرده‌ام اما در عرصه بازیگری هیچ کار سفارشی‌ای قبول نکردم. بازهم همین گونه پیش می‌روم و حتی دست‌فروشی می‌کنم. عشقم اما هنر و تئاتر و سینما و کتاب است. در عین حال به جوانانی که می‌خواهند دنبال بازیگری بروند، می‌گویم نروند! اگر هم می‌خواهند بروند از مسیر سینمای جوان برود، چرا که به‌طور کامل دوره می‌بینند و حرفه‌هایی فرامی‌گیرند که موقعیت اقتصادی بهتر از بازیگری برای آن‌ها دارد.

۹۰ درصد بازیگران بی‌کار هستند

این بازیگر پیشکسوت گفت: واقعاً حرفه بازیگری اعتباری ندارد و همین امروز به انجمن بازیگران سر بزنید می‌بینید که ۹۰ درصد بازیگران بی‌کار هستند. بیمه‌های ما هم واقعاً بیمه‌های بی‌مصرفی است! بروید سراغ بگیرید و ببینید چقدر از اساتید من در بازیگری امروز بی‌کار هستند. ما به این حوزه عشق داشتیم و هنوز هم پای آن ایستاده‌ایم اما اگر بخواهم جوانان را تشویق کنم که به سمت بازیگری بیایند، به آن‌ها خیانت کرده‌ام!

اسعدی درباره واکنش مردم در کوچه و خیابان هم گفت: واقعاً مردم به من لطف دارند اما من انسان تأییدطلبی نیستم و اگر کسی بخواهد یک قدم به سمت من بیاید، من چند قدم به پیشوازش می‌روم. من در میان همین جماعت رشد کرده‌ام و از همه آن‌ها کسب فیض کرده‌ام.

این بازیگر باسابقه افزود: خاطرم هست زمانی به همراه خانواده به نمایشگاه کتاب تهران رفته بودم. عزیزی با سن بالا که خیلی هم چاق بود، در گوشه‌ای روی صندلی نشسته بود. او که خیلی هم خسته بود کتاب‌هایی که خریده بود را هم اطرافش چیده بود. وقتی من و خانواده رد می‌شدیم ناگهان با دست به من اشاره کرد و گفت بیا. وقتی طرفش رفتم گفت: «برایم مسخره‌بازی دربیار ببینم!» (می‌خندد) همسرم کمی ناراحت شد اما من پیش آن فرد مسن ماندم و حتی کمی قلقلکش دادم و سعی کردم احوالش را عوض کنم اما ناگهان دیدم چشم‌هایش پر از اشک شد. گفت من تو را توی تلویزیون دیده بودم و از تو خوشم می‌آمد، می‌خواستم ببینم بیرون تلویزیونت چگونه است! این یک هشدار به ما بازیگران است که هر یک باید به‌گونه‌ای حواس‌مان به مردم باشد و هوای آن‌ها را داشته باشیم. نباید با آن‌ها تلخ برخورد کنیم. چرا باید یک لبخند را از مردم دریغ کنم؟

کد خبر 5753268 زهرا منصوری

منبع: مهر

کلیدواژه: هنرمند پیشکسوت تئاتر ایران روز قدس کارگردان تئاتر فلسطین ایوب آقاخانی تئاتر شهر هنرمندان تئاتر حضور هنر ایران در جهان هفته هنر انقلاب اسلامی نمایش رادیویی روز جهانی قدس مهرداد عشقیان فیلم کوتاه عرصه بازیگری بی کار هستند خانواده ها فیلم ها سال ها

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.mehrnews.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «مهر» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۷۵۳۱۵۹۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

انعکاس چهره معلم در قاب جادو

  خاطره‌سازی تلویزیون در حوزه معلم و مدرسه با آثار دیگری هم رقم خورده که هرکدامش یک بخش از دوران کودکی‌مان را یادآوری می‌کند. در آستانه روز معلم هستیم و متناسب با این فضا، مروری به برخی سریال‌های خاطره‌انگیز داشتیم که با حال و هوای معلم و مدرسه روی آنتن رفته است. 

قصه‌ شیطنت‌های مجید 
برای خیلی‌ از ما، قصه‌های مجید با حال و هوای شاگرد پر از شیطنتی به نام مجید، ماندگار شده که هر بار با یک چالش روبه‌رو می‌شد. مجید مثل بقیه دانش‌آموزان نبود و هر بار می‌خواست مشکلاتش را به روش خودش حل کند. تعجب بی‌بی، مادربزرگ مجید از کارهایی که این پسر نوجوان انجام می‌داد، تناقض و جذابیت‌های این مجموعه را بیشتر می‌کرد. قصه‌های مجید، برگرفته از کتابی با همین عنوان بود که به قلم هوشنگ مرادی کرمانی منتشر شده بود. البته در کتاب قصه‌های مجید، داستان در شهر کرمان روایت شده بود و در این سریال، داستان در شهر اصفهان روایت می‌شد. مدرسه و معلم‌ها از عناصر اصلی این قصه بودند. 
 
یک مدرسه شبانه‌روزی 
مدرسه همت را هم باید ازجمله مجموعه‌های با محوریت درس و مدرسه دانست. این مجموعه تلویزیونی درباره دانش‌آموزانی است که در یک مدرسه راهنمایی با نام همت به صورت شبانه‌روزی زندگی می‌کنند. این دانش‌آموزان هربار با ماجرای تازه‌ای روبه‌رو می‌شوند. کارگردانی این کار در دست رضا میرکریمی بود و ازجمله بازیگران اصلی آن می‌توان به مهران رجبی اشاره کرد که خودش هم روزگاری در قامت معلم فعالیت می‌کرده است. از دیگر بازیگران مدرسه همت می‌توان به مسعود جدی، یدا... حبیبی، مسعود ریاضی، علی رمضانی و کاظم سفیدی اشاره کرد. 
 
حال و هوای مادرها در یک مدرسه 
مدرسه مادربزرگ‌ها با آن حال و هوای طنز بازیگران سن و سالدار را یادتان هست؟ سریال مدرسه مادربزرگ‌ها به کارگردانی غلامرضا رمضانی و بر اساس طرحی از مرحوم فرشته طائرپور است که روایتگر به مدرسه آمدن تعدادی خانم میانسال را نشان می‌داد. این خانم‌ها که با معلم جوان روبه‌رو می‌شوند، هر بار یک قصه را رقم می‌زدند. در کنار مادربزرگ‌ها و خانم معلم و شاگردان مدرسه، یک زن و مرد سرایدار مدرسه بودند و گوشه‌ای از مدرسه زندگی می‌کردند که آنها نیز در نوع خود شخصیت‌های جالبی را خلق کردند. نکته جالب درباره مدرسه مادربزرگ‌ها این بود که شخصیت‌ها و قهرمان‌های این سریال همه از میان زنان میانسالی بودند که توانستند با نوع بازی و شخصیتی که داشتند، مخاطبان را با خود همراه کنند. مخصوصا نوع گویش و ادای دیالوگ و لهجه‌ای که هرکدام از این افراد داشتند، آنها را به کاراکترهای محبوب و دوست داشتنی تبدیل کرده بود.
 
باز دیر رسیدم 
چهره اکبر عبدی با آن ترس و استرسی که برای رسیدن به مدرسه داشت برای خیلی‌ها خاطره‌ساز شد و جمله همیشگی «باز مدرسم دیر شد» را ماندگار کرد. مجموعه باز مدرسم دیر شد به کارگردانی حسین افصحی محصول سال ۱۳۶۲ بود و اکبر عبدی، نقش یک شاگرد تنبل را در آن بازی می‌کرد که همیشه برای رفتن به مدرسه‌اش دیر شده بود. عبدی پیش از این درباره بازی در این سریال گفته بود که برای نقش‌آفرینی در این مجموعه ۱۰۰۰ تومان دستمزد می‌گرفته است. شخصیت محسن با بازی اکبر عبدی همیشه برای رسیدن به مدرسه تاخیر داشت و بازیگوشی می‌کرد. نوع بازی و تکه‌کلام اکبر عبدی باعث شده بود این مجموعه به یک اثر پرطرفدار تبدیل شود. 
 آقا اجازه هولم نکن
مبصر چهار ساله کلاس را یادتان هست؟ همان پسر قدبلندی که انگار سنش از بقیه بچه‌های دیگر بیشتر بود و چند سال یک کلاس را گذرانده بود. شعر معروفی که ابتدای هر قسمت با عنوان «آقا اجازه هولم نکن» می‌خواند، آن را به یک خاطره ماندگار برای مخاطبان تبدیل کرده بود. بازی مرحوم حسین محب‌اهری در این مجموعه نمایشی به جذابیت‌های آن افزوده و مخاطبان بسیاری را به سمت آن کشیده بود. 
 
روایتی از ۵ دختر دبیرستانی 
آسمان همیشه ابری نیست هم ازدیگر مجموعه‌های تلویزیونی با حال وهوای مدرسه بود که روایتگر قصه پنج دختر نوجوان از پنج خانواده مختلف را نشان می‌داد که هر کدام با چالش‌هایی مواجه می‌شدند. در قصه سریال فوق،نسرین یکی ازدانش‌آموزان بود که پدرش با مشکلات مالی مواجه می‌شد.زندگی همه دختران درسریال آسمان همیشه ابری نیست، با محوریت دبیرستانی بود که در آن درس می‌خواندند.این مجموعه تلاش می‌کرد بارویکردی اجتماعی زندگی پنج خانواده راازنظررفتاری واخلاقی روایت کند که درطول داستان،تبعات رفتارهرکدام از آنها در قالب داستانی اجتماعی ودرام به تصویر کشیده می‌شد.تاثیر مدرسه بررفتاراین پنج دختر دبیرستانی ازجمله مسائلی بود که توانست این مجموعه رابه یک روایت تاثیرگذار ازتاثیرمدرسه و خانه بر یکدیگر تبدیل کند. 
 
معلمی در دل روستا 
کوبار و روایت معلمی که به روستا می‌رود هم قصه به یادماندنی از مدرسه و معلم بود. این مجموعه یک درام تلویزیونی اجتماعی و داستانی به کارگردانی فریدون حسن پور بود که در بهار ۱۳۹۷ از شبکه دوم سیما پخش شد. کوبار در زبان گیلکی به معنای باران کوهی (کوه و تپه باران زده) است. در این مجموعه تلویزیونی بازیگرانی مانند پژمان بازغی، مهران غفوریان، مهران رجبی، پیام دهکردی و سیروس گرجستانی حضور داشتند. داستان کوبار درباره معلمی جوان با بازی ارمیا قاسمی بود که برای آموزش دادن به روستا رفته بود و در این روستا با عشق و علاقه فراوان به کودکان راه و رسم زندگی را آموزش می‌داد. البته در این مسیر با اختلافات مختلفی روبه‌رو می‌شد و همین مسأله، خط کلی قصه را رقم می‌زد. 
 
مدرسه‌ای با حال و هوای ادبیات 
از دیگر آثار نمایشی تلویزیون که با حال و هوای مدرسه و معلم پخش شده بود، سریال مدرسه ما بود. داستان این سریال که در گروه کودک و نوجوان تهیه شده بود، درباره دانش‌آموزان کلاس سوم مدرسه راهنمایی چمران بود که دردسرها و مشکلاتی را برای مدرسه ایجاد می‌کردند. کیهان، معلم جدید ادبیات که در میانه سال جایگزین معلم قبلی شده است تغییراتی را در شرایط مدرسه ایجاد می‌کرد. حال و هوای همراهی معلم ادبیات جدید، بچه‌ها را بیشتر از قبل با فضای مدرسه همراه کرده و ماجراهایی را رقم زده بود. سریال مدرسه ما به کارگردانی داریوش یاری، تولید و روانه آنتن شده بود. 
 
زنگ آخر
از دیگر مجموعه‌های با محوریت نمایش شخصیت معلم‌ها باید به زنگ آخر اشاره کرد که به کارگردانی نیما فلاح و در سال ۱۳۸۱ تولید شده بود. قصه زنگ آخر مربوط به مدرسه‌ای بود که مدیرش قول داده بود تا پایان سال، آن مرکز آموزشی را به بالاترین سطح علمی و‌... برساند اما در این مسیر، رویدادها و ماجراهای مختلفی رخ می‌داد. بازیگرانی همچون سیامک انصاری، ارژنگ امیرفضلی، سید‌جواد رضویان، رامین ناصرنصیر، بیژن بنفشه‌خواه، رضا بنفشه‌خواه، نادر سلیمانی و امیر نوری در این سریال نقش‌آفرینی کرده بودند. 
 
معلمی در پایتخت
در کنار برنامه و سریال‌هایی که با حال و هوای خاص و ویژه مدرسه یا معلمان روی آنتن رفته، برخی از مجموعه‌ها هم در قالب یک یا چند شخصیت، کاراکترهای معلم را در دل قصه خود جای داده‌اند؛ به‌عنوان مثال در سریال پایتخت، با یک معلم قدکوتاه طرف هستیم که نقی چند بار به کنایه به او می‌گوید:«دوغت رو بنوش» و او را به سخره می‌گیرد. کمی بعد متوجه می‌شود که فقط قامت او کوتاه است و سن و سالی دارد. شخصیتی که معلم روستاست و زن و بچه دارد که همین تناقض در ظاهر و باطن او باعث ایجاد طنز در قصه می‌شود. 
 
آقا یوسفی در دل کردستان 
سریال دیگری که به کاراکتر معلم اشاره کرده، سریال نون خ است که در فصول دوم و سوم خود، کاراکتری به نام آقایوسف را در قامت معلم بچه‌های روستا نشان می‌داد. این کاراکتر که با هنرمندی یوسف کرمی اجرا شده بود، با سادگی و صداقتی که از خود نشان می‌داد، توانست آن را باورپذیر نشان دهد. کرمی پیش از این درباره این نقش گفته بود: نوعی سادگی و صداقت در گفتار و دیالوگ‌های این سریال وجود دارد؛ به شکلی که انگار شخصیت‌ها از جنس خود مردم هستند که همه این موارد سریال را قابل باور می‌کند. همچنین شوخی‌های خاص و منحصر‌به‌فردی که سعید آقاخانی و نویسنده طراحی می‌کنند و استفاده از بازیگرانی که شاید تا پیش از نون‌خ جای دیگری دیده نشده بودند از دیگر ویژگی‌هایی است که به نظرم این مجموعه را متفاوت کرده است. من تئاتر را از مدرسه و دوران راهنمایی شروع کردم و در ادامه هم با تحصیلات دانشگاهی ادامه دادم و به رشته بازیگری در دانشگاه آزاد اراک رفتم. در ادامه هم در کارهای تصویری و دیگر حوزه‌های هنر فعالیت داشتم.
 
شما که معلمی 
احتمالا شما هم دیالوگ معروف مرحوم آتیلا پسیانی را در سریال چاردیواری به خاطر دارید که به پسر معلمش می‌گفت:«‌شما که معلمی‌...» و ادامه جمله را با سرزنش خطاب می‌کرد. شخصیت معلم سریال چاردیواری با بازی جواد عزتی توانسته بود در میان کاراکترهای پرمخاطب این مجموعه قرار گیرد و تماشایی شود. قصه اصلی چاردیواری درباره جوانی به نام نادر بود که درگیر ماجراهایی پیرامون خانواده‌اش می‌شد. جواد عزتی در نقش ناصر برادر نادر بازی می‌کرد که معلم بود و تلاش می‌کرد رفتارش در چارچوب باشد. 

معلم یا بازیگر؟ مسأله این است 
در کنار تولیدات مختلف تلویزیون با محوریت حال و هوای مدرسه و کاراکتر معلم‌ها، باید به بسیاری از بازیگرانی اشاره کرد که قبل از مشغول شدن به بازیگری، در قامت معلم فعالیت می‌کردند. 

مهران رجبی از جمله همین بازیگران است که پیش از این درباره خاطره خود از شغل معلمی گفته بود: یکی ازدلایلی که من خودم را از معلمی بازخرید کردم، حقوق این شغل بود. بازیگری برای من درآمد بیشتری داشت. همیشه اوضاع یکسان نیست. من هم دوران بازنشستگی و استراحت دارم و واقعا نمی‌توانستم روی پولی که از شغلم به‌دست می‌آوردم حساب چندانی باز کنم. من حدود ۲۰ سال سابقه تدریس دارم، هنرستان، گرافیک درس می‌دادم و بعد از این‌که وارد دنیای بازیگری شدم که همه هم می‌دانند چطور این اتفاق افتاد، دیگر فرصت تدریس نداشتم وبعد ازاین‌که حضور درعرصه بازیگری جدی شد خود را بازخرید کردم و دیگر درس ندادم. علت این موضوع هم این بود که واقعا فرصت نمی‌کردم هم در مدرسه و کلاس‌ها حضور داشته باشم هم سر صحنه فیلم‌ها وگرنه معلمی و تدریس را هنوز هم دوست دارم، گرچه فکر می‌کنم شرایط مالی و حقوقی این شغل‌ها واقعا نابسامان است و معلم‌ها با مشکلات زیادی در کارشان دست و پنجه نرم می‌کنند. 

زهرا سعیدی، بازیگر دیگری است که پیش از مشغول‌شدن به حرفه بازیگری، معلم زبان انگلیسی بوده است. او از دوران دبستان و با حضور در تئاترهای مدرسه با هنر بازیگری آشنا شد و زمانی که خواست به صورت حرفه‌ای وارد عرصه بازیگری شود با مخالفت مادرش مواجه شد و به‌ناچار از علاقه‌اش صرف‌نظر کرد و ادامه تحصیل داد. او پیش از این در یک مصاحبه گفته بود: من قبل از این که معلم شوم، تئاتر کار می‌کردم. آن موقع هدفم این نبود که کار بازیگری را ادامه دهم اما علاقه داشتم. حتی مدتی هم با اداره فرهنگ و هنر آن موقع قرارداد بستم اما وقتی خواستم ادامه تحصیل دهم به علت اصرار مادرم که خیلی دوست داشت من معلم شوم، تصمیم گرفتم زبان تدریس کنم. ورود به حرفه معلمی، قرار گرفتن مقابل کلاس و تعامل با بچه‌ها برای بعضی معلم‌های تازه‌کار، یک مقدار استرس به همراه دارد. 

زهره حمیدی هم بازیگر دیگری است که تجربه درس دادن در مدرسه را داشته. او پیش از این گفته بود: من در سال‌های ۵۲ تا ۵۴ معلم بودم و وقتی فرزندان دوقلویم به دنیا آمدند، مجبور به ترک این شغل شدم و نتوانستم ادامه دهم. آن زمان در روستا بودیم و من هم مربی مهد‌کودک بودم و هم در یک پروژه با عنوان «پیکار با بی‌سوادی» به زنان و دختران جوان درس می‌دادم. آن زمان خودم در رشته اقتصاد تحصیل می‌کردم و همزمان درس هم می‌دادم.  

مهوش وقاری راهم باید از دیگر بازیگرانی دانست که به همراه همسرش زنده‌یاد محسن قاضی‌مرادی،ازکارمندان بازنشسته آموزش و پرورش بودند. از‌جمله دیگر بازیگرانی که شغل معلمی را هم تجربه کرده‌‎اندمی‌توان به سیدجواد هاشمی، قدرت‌ا... ایزدی و سیروس همتی اشاره کرد. 

دیگر خبرها

  • شعری که در فضای مجازی ۱۰ میلیون بازدیدکننده داشت
  • (ویدئو) بهرام بیضایی به بهاره رهنما: بازیگری نکن!
  • دعوت از هفت گلستانی به دومین اردوی تیم ملی جوانان کشورمان
  • زنده‌ نگهداشتن خاطرات دفاع مقدس یک ضرورت است
  • اسامی نفرات دعوت شده اردوی هفتم تیم کشتی آزاد جوانان
  • انفعال رژیم اردن در برابر جبهه مقاومت
  • کلاس آموزش بازیگری کودک بارانا
  • آغاز ثبت‌نام مسابقه گویندگی و بازیگری رادیو
  • انعکاس چهره معلم در قاب جادو
  • واکنش کاربران ایرانی به خیانت اردن